سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واژه های زندگی

صحبت روز

 

اگر شیاطین بر گرد دلهای فرزندان آدم نمی چرخیدند آنها به ملکوت نظر میکردند(پیامبر خدا حضرت محمد صلواةالله علیه)

 

زاهدظاهر پرست از حال ما آگاه نیست       

                                در حق ما هر چه گویدجای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست   

                           در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

 تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند      

                                  عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمتست  

                                  کاینهمه زخم نهان هست ومجال آه نیست

 

 

بهر جا که میروی صحبت روز شده مسئله حجاب!!!!!!!!

ای بابا  مگر ما ونوسیها از اینکه خود را در امان از خطرات جانبی بدانیم بد است؟برای اینکه پوست خودمونواز خطرات  ناشی از آفتاب سوختگی در امان بداریم مدام از کرمهای ضد آفتاب استفاده میکنیم پس این یک پوشش است ویا اینکه بخاطر در امون موندن از بارش باران وتگرگ از چتر استفاده میکنیم  پس این یک سایه بانی بنام چتر است برای اینکه خود را در برابر دشمن حفظ کنیم سعی ما بر اینست از کلاسهای آموزشی استفاده کنیم پس این یک حمایت از خودست.برای آنکه خود را از سرما حفظ کنیم باز از پوششی مناسب در فصول مختلف استفاده میکنیم این آزادی نیست که ونوسیها بخواهندخود را در اختیار هجومات نا گریز جامعه قرار دهند  بلکه با عادتهای مکرر خود، خود را نمای دیگران سپرده اندفقط بخاطر اینکه دیگران خوششان بیاید خودش را بخواهد با مشکلات روز در گیر میکند . این انصاف نیست که برای دیگران انسان خود را فراموش کند .راستی در فرهنگ غرب ملاحظه کرده اید که اونقدر که ونوسیها در معرض برهنگی هستند اما مریخیها اینطور نیستند؟چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟چون مریخیها ونوسیها رو مورد بازیچه خود دونسته اند و نخواستند که خود بازیچه باشند همیشه خواستند از این روش ونوسیها رو دوز کنند؟ویا اینکه باسکوتشان میخواهند شخصیت مخالف خود را حقیر کنند؟واین حقارت اجتماعی رو آزادی می نامند؟آخه چرا ما ونوسیها نباید به هویت اصلی خود پی ببریم ما ونوسیهاباید کسانی باشیم که حتی کسی جراءت نکند به ما بگوید بالای چشممون ابروست نه اینکه هر چه که لایق خودشان است به ما تحمیل کننداصالت ما ونوسیها حفظ شرف ماست آزادگی ما در متانت و حجب وحیا خلاصه شده است خداوند به ما ونوسیها هم عقل وشعور عنایت کرده پس چرا نباید از آن بنحو احسن استفاده کنیمآخه چه معنی دارد  البته عذر میخواهم که خودمونو بمانند دلغک تحویل جامعه بدهیم باور کنید اون سادگی چهره ما نمودار یست از وجود شخصیت ما.ما با اون مسائل حاشیه رو از اصل امورات زندگی وامی مونیم با اینکارها نه تنها ضربه به وجود خود بلکه ضربه به روح وجامعه خود میزنیمشاید هم بر اساس لجاجت این کارها رو انجام میدهیم اما بدونیم که به خود بد کردیم.درست است خداوند زیبائیها رو آفرید چون زیبائیها رو دوست دارد اما زیبائی در کمال سادگی براندازه تر است. خود را در یابیم وبدانیم  ما که هستیم؟ 

ما شخصیت کمی نیستیم که بخواهیم خود را با بی بند وباریها جلوه دهیم ما هر کدوم یک انسان با اختیار در امورات زندگی وکامل هستیم پس جویای خود باشیم .پس دور از شاءن انسانیست که بخاطر این مسئله تحکمی بوجود آید در صورتی که یکایک ما انسانهای فهمیده ودور اندیشی باشیم.بهر حال ما هم که میدانیم در تمام ادیان مسئله حجاب کم و بیش برای خانمها بوده وچهبهتره که برای حمایت از خود این مسئله رو در خود تقویت نموده وبه اصالت خود رسیم.حجاب به معنای واقعی خود نه اینکه ترس از افراد. توجیه شدن این مسئله باعث میشه که در تمام لحظات تابع آن بود اما ناشناخته واجبار باعث شده که فرد فقط در محیطهای اجباری به این مسئله فکر کندطوریکه به اون تفهیم بشه که آری حجاب برای حمایت ودر امان ماندن شخصیت ثابت اوست آن وقت فرد میتواند این مسئله را بهتر مورد قبول قرار دهد.حجاب هم به معنی پوشش کامل .مگر نه اینست که خداوند در کتاب قرآن کریم فرموده زن پرده نشین است مگر نه اینست که وجود حرمت زن از زمان بوجود آمدن دین اسلام ثابت شده استپس ما هم به حرمت مذهبی که تابع آن هستیم وجود یک پوشش درست واساسی واجتماعی را پذیرا خواهیم بود.


پیام یک دوست

 

کورش کبیر: اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید
ناپلئون بناپارت: مردان مردد هرگز موفق نمی‌شوند
جرج برنارد شاو: سعی کنید تا چیزهایی راکه دوسـت داریـد بـدست آوریـد و گــرنه ســرانــجام نـاچـار خـواهید شد چیزهایی را کـه بدست آورده‌ایـد  از دست بدهید.
آلبرت انشتین: قوه تخیل از دانش مهمتر است
اوشو: شاد باش تا حسود و جاه‌طلب نباشی
ادیسون: رمز موفقیت سه چیز است... تلاش، تلاش، تلاش


صفای همت پاکان

 
راستی چرا در زمان ما زنها رو ونوسی خطاب میکنند و مردها رو مریخی

کتابی رو در این زمینه تهیه کردم و از روی عشق وعلاقه که به مطالعه دارم بارها وبارها خوندمش اما از اینکه زنها ونوسی هستند ومی بایست دائم الصبور باشند و مردان مریخی هستند ودائم الخشن باشند منو در خود فرو برده خوب درسته زنها بقولی ضعیفه هستند اما می تونند قوی هم باشند. ما می دانیم که هر رابطه ای به باغی شباهت دارد .اگر طراوت آن را بخواهیم باید آنطور مرتب ومنظم رسیدگی کنیم با توجه به هر فصل وبا توجه به هر آب وهوائی.وبه همین ترتیب برای زنده نگهداشتن عشق هم باید فصلهای آن را بشناسیم ونیازهای ویژه آنرا بر آورده سازیمبرای موفق شدن در روابط خود باید فصلهای مختلف عشق را بشناسیم وآن را بپذیریمگاه محبت به راحتی وخود بخود جاری میشود .در مواقعی دیگر به تلاش بیشتری نیاز داریم.گاه دلهای سر شار داریم وگاه دلهایمان تهی است.نمی دانیم انتظار داشته باشیم که همسرمان همیشه مهر انگیز وپر محبت باشد. در ضمن نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همه آنچه که در باره مهرورزی آموخته ایم بیاد بیاوریم اما باید بیاد آوریم که ما قرار است با هم تفاوت داشته باشیماما نه به این منظور که ونوسیها رو در چهار چوب زندگی حبث کنیم البته بستگی به جنبه هر فرد دارد . یکی رو تا آزادش می کنند ممکن است موقعیتها را نتونه درک کنه از دست بره اما یکی دیگه با درک شرایط می تونه زیرک باشه و بقولی با مشکلاتی که براش ممکن بوجود بیاد براحتی کنار بیادکه این هم بحثی مفصل وجداست.هر چند که اکثر زنان روزگار ما دیگر چندانی به این ندارند که مردها در زمینه های مالی وفیزیکی از آنها حمایت کنند اما بجای آن چه خوبه که در زمینه های احساسی وعاطفی حامی آنان باشند.

*****************

حقیقتش دوستان وقتی در صفحات منتخب این صفحه از وبلاگمو دیدم که مورد انتخاب واقع شده از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم  بهر حال به ونوسی بودنم افتخار کردم که نتیجه ونوسی بودن هم بد نیست چرا که ما در هر صورت باید شاکر خدا باشیم .بهر حال ازمدیر پارسی بلاگ تشکر خالصانه دارم که با این کار من رامتوجه کرد که مطالب بیمورد نوشته نمی شه بلکه کسانی هستند که با نظر دهی خوبشان من را متقاعد کنند.بهر حال باور کنید که از اون موقع لحظات بر من آسون گرفته شده وذهن منو برای مطالب جدیدتر آماده کرده که فقط دوست دارم بنویسم از بهترینها .می گویند ما ونوسیها بمانند موج می مانیمیعنی وقتی احساس کنیم ما را دوست دارند حرمت نفسمان مانند موج بالا وپائین میرود. وقتی احساس به راستی خوبی داشته باشیم به اوج میرسیم اما ناگهان روحیه مان متزلزل میشود وفرو مینشیند. وقتی روحیه ما در موج بالاست احساس میکنیم که سر شار از عشقیم اما وقتی افول میکند دوباره احساس تهی میکنیم که لازم است دوباره از عشق ومحبت سرشار شویم.وهمین باعث میشود که مریخیها ونوسیها رو درک کنند ورفتارشان را به دل نگیرند. ودر این مرحله است که نیاز به باز کردن درهای صحبت بسیار مؤثر است زیرا زنهای امروز به قدری تحت تأثیر اقدامات مردانه هستند که فراموش میکنند آنها زن هستند وباید به جنبه های زنانه خود برسند. وهمانطور که میدانیم نیاز به صحبت کردن از جمله اصلی ترین نیاز خانمهاست.وقتی مرد زن را دوست دارد  زن میدرخشد واحساس موفقیت میکند اغلب مردها به اشتباه گمان میکنند که زن باید همیشه در این حالت بماند.فکرمیکنند هوا هر گز تغییر نکند ویا انتظار داشته باشند که خورشید همیشه بدرخشد .اما زندگی مملو از فراز وفرود است که با آن با منطق بهتره که کنار بیائیم.


ستایش از آن اوست

پیش ما عهد شکستن نبود اهل وفا را              الله الله فراموش نکن صحبت ما را

برحذر باش از هر آنچه گریخت

که هما جست وجو نمیخواهد

راه بگشا که سر رسید از راه

چشم بگشا بر درگاه. 

تو در من چنینی:     

شادمان ابدی

         جوانی ابدی

               دولت ابدی                

         سلامت ابدی

     محبت ابدی                

حیات ابدی

من یک هستی معنوی هستم _

تن من در منتهای کمال _

آفریده به سیما وشبیه به خاص اوست .

هم اکنون نور خدا در یکایک تنم جریان می یابد.

من برای سلامت تابناکم سپاسگزارم.

از هر چه که در مشیت الهی زندگیم نیست دست می شویم و طرح الهی زندگیم هم اکنون آشکار می شود.حق الهی من نمیتواند از من گرفته شود. خواست خدا برمن در منتهای کمال است وپایدار واستوار.هنگامیکه ایمان بنده نسبت به پروردگارش شدت پیدا کرد وخود را به این فکر مشغول نمود واسمای حسنای الهی وزیبائی را که منزه از نقص وزشتی است در خود تقویت ومراقبت از نفس را تشدید نمود خود را به حدی از عبودیت می رساند که در همه حالات پروردگارش را ناظر اعمال خود میبیند ونسبت به او حب وعلاقهء شدیدی نشان میدهد واین محبت تشدید میگردد، طوریکه از همه چیز قطع علاقه نموده ودوست نمیدارد مگر پروردگارش را وقلبش خضوع نمیکند مگر برای او.چنین عبدی به سادگی نمی لغزد وجز حسن وجمال الهی چیزی نمیبیند وچیزی را دوست نمیدارد مگر آنچه را که خداوند سبحان دوست دارد.  


((فکر آن باشد که بگشاید رهی))

 

در اسلام، یک ساعت تفکر بهتراز هفتادسال عبادت تلقی شده است. به طور خلاصه حال بد مساویست با اندیشه بد ومنفی وکلمه دشمن از دش ومن ترکیب شده وبه معنی (بداندیش) وضد من آمده است.

بنابراین دشمن( بداندیش) است ودشمنی( بداندیشی)وحال خوب برابراست با اندیشه مثبت،خوب ودرست .صفات آدمی هم از این راه ریشه میگیرد. صفات خوب وپسندیده شخصیت آدمی را کامل کرده وتحمل اورا در اجتماع بیشتر میکند.سرچشمه صفات پسندیده از حال خوب ماست. همیشه از خداوند عالمیان بخواهیم: ای گردانند دلها ودیدگان  ای پدیده آورنده روزها وشبها ای تغییر دهنده حال وحالات بندگان، حال ما را نیکو گردان تا صفات خوب و برتر را در خود مشاهده کنیم.حتما" متوجه شده اید که در هنگام ناراحتی از خود وجهان برداشت بدبینانه میکنید در حالت افسردگی ممکن است بگویید: بی فایده است ،من بازنده ام دیگر رنگ شادی را نخواهم دید. در نگرانی وهراس احتمالا" این فکر به ذهنتان می رسد که:اگر کنترلم را از دست بدهم وسقوط کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟.هنگام بحث با همسرتان ممکن است بگویید چه خود خواه، چه از خود راضی.با آنکه افکار منفی به تنهائی اغلب اشتباه وغیر منطقی هستند به گونه ای فریبکارانه واقع بینانه بنظر می رسند.

بطوریکه گمان می کنید وضع به همان بدیست که بنظر میرسد.خیلیها معتقدند که روحیه بد آنها ناشی از عوامل خارج از کنترل آنهاست.میپرسند:چگونه احساس خوشبختی کنم؟چگونه نسبت به خودم احساس خوبی داشته باشم؟وووو.البته در مورد هر یک از اینها حقایقی وجود دارد. بدون شک حوادث محیطی ،موقعیت شیمیائی بدن وتضادهاواختلافها مربوط به گذشته روی ما تاءثیر میگذارد اما این نظریه پردازیها مبتنی بر این باوراست که احساسات ما به دور از کنترل ماهستند.اگر بگوئید نمیتوانم احساسم را تغییر بدهم. قربانی ناراحتی خود میشوید،خود را فریب میدهید زیرا واقعیت اینست که میتوانید احساستان را تغییر دهید.اگر میخواهید از روحیه بد نجات یابید،باید قبل از هر چیز بدانید هر احساس منفی ،ناشی از اندیشه منفی بخصوصی است.اندوه وافسردگی ناشی از تفکر از دست دادن وباختن هستند.فکر می کنید که عزت نفستان را از دست داده اید شاید ازناحیه کسیکه انتظارش را نداشته باشید مورد بیمهری قرار گرفته اید.ممکن است بازنشسته شده وشغلتان را از دست داده باشید.ممکن است فرصت مناسبی که برایتان پیدا شده بود از دست رفته باشد.نومیدی ناشی از انتظارات برآورده نشده است. بخود می گویید که وضع باید متفاوت از آنچه هست باشد.مثلا"وقتی تا این اندازه عجله دارم قطار نباید دیر حرکت کند. نگرانی وهراس ناشی از فکر خطر کردن است.قبل از سخنرانی عصبی میشوید می ترسید صدایتان بلرزد وناگهان حرفی را که می خواستید بزنید فراموش می کنید.