سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واژه های زندگی

((فکر آن باشد که بگشاید رهی))

 

در اسلام، یک ساعت تفکر بهتراز هفتادسال عبادت تلقی شده است. به طور خلاصه حال بد مساویست با اندیشه بد ومنفی وکلمه دشمن از دش ومن ترکیب شده وبه معنی (بداندیش) وضد من آمده است.

بنابراین دشمن( بداندیش) است ودشمنی( بداندیشی)وحال خوب برابراست با اندیشه مثبت،خوب ودرست .صفات آدمی هم از این راه ریشه میگیرد. صفات خوب وپسندیده شخصیت آدمی را کامل کرده وتحمل اورا در اجتماع بیشتر میکند.سرچشمه صفات پسندیده از حال خوب ماست. همیشه از خداوند عالمیان بخواهیم: ای گردانند دلها ودیدگان  ای پدیده آورنده روزها وشبها ای تغییر دهنده حال وحالات بندگان، حال ما را نیکو گردان تا صفات خوب و برتر را در خود مشاهده کنیم.حتما" متوجه شده اید که در هنگام ناراحتی از خود وجهان برداشت بدبینانه میکنید در حالت افسردگی ممکن است بگویید: بی فایده است ،من بازنده ام دیگر رنگ شادی را نخواهم دید. در نگرانی وهراس احتمالا" این فکر به ذهنتان می رسد که:اگر کنترلم را از دست بدهم وسقوط کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟.هنگام بحث با همسرتان ممکن است بگویید چه خود خواه، چه از خود راضی.با آنکه افکار منفی به تنهائی اغلب اشتباه وغیر منطقی هستند به گونه ای فریبکارانه واقع بینانه بنظر می رسند.

بطوریکه گمان می کنید وضع به همان بدیست که بنظر میرسد.خیلیها معتقدند که روحیه بد آنها ناشی از عوامل خارج از کنترل آنهاست.میپرسند:چگونه احساس خوشبختی کنم؟چگونه نسبت به خودم احساس خوبی داشته باشم؟وووو.البته در مورد هر یک از اینها حقایقی وجود دارد. بدون شک حوادث محیطی ،موقعیت شیمیائی بدن وتضادهاواختلافها مربوط به گذشته روی ما تاءثیر میگذارد اما این نظریه پردازیها مبتنی بر این باوراست که احساسات ما به دور از کنترل ماهستند.اگر بگوئید نمیتوانم احساسم را تغییر بدهم. قربانی ناراحتی خود میشوید،خود را فریب میدهید زیرا واقعیت اینست که میتوانید احساستان را تغییر دهید.اگر میخواهید از روحیه بد نجات یابید،باید قبل از هر چیز بدانید هر احساس منفی ،ناشی از اندیشه منفی بخصوصی است.اندوه وافسردگی ناشی از تفکر از دست دادن وباختن هستند.فکر می کنید که عزت نفستان را از دست داده اید شاید ازناحیه کسیکه انتظارش را نداشته باشید مورد بیمهری قرار گرفته اید.ممکن است بازنشسته شده وشغلتان را از دست داده باشید.ممکن است فرصت مناسبی که برایتان پیدا شده بود از دست رفته باشد.نومیدی ناشی از انتظارات برآورده نشده است. بخود می گویید که وضع باید متفاوت از آنچه هست باشد.مثلا"وقتی تا این اندازه عجله دارم قطار نباید دیر حرکت کند. نگرانی وهراس ناشی از فکر خطر کردن است.قبل از سخنرانی عصبی میشوید می ترسید صدایتان بلرزد وناگهان حرفی را که می خواستید بزنید فراموش می کنید.