سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واژه های زندگی

حقوق بجا حرفی ندارد اما .... رندی هم حدی دارد

در هیچ جای دنیا نبوده که شغلی بوده باشد که طرف سالی دوازده ماه حقوق آنچنانی ببرد اما دائم بر سر کارش نباشد.طرف رو میبینی در هفته چهار روز ممکنست نباشد اما حقوق آن چهار روز را هم بگیرد و یا در دوازده ماه سال در کل اگر شش ماه کار کند، اما حقوق دوازده ماه را به تمام میگیرد.خوب این یک ظلم به صاحب کار بیچاره است که او بخواهد بخاطر آشنائی این همه سختیها را متحمل شود. می بینی صاحب کار خودش وخانواده اش در مضیغه قرارگرفته اند اما می بایست حقوق آنچنانی به جیب دیگران بریزد.خانواده او نیاز مبرم به پول دارند اما بنده خدا بناچار باید با تأسف بگوید که ندارم،که نتواند خانواده اش را راضی کند.در صورتیکه قبل از آمدن این اشخاص در گرد کار ایشان همچین موردی وجود نداشته است.خوب می بایست در این زمینه به چه کسی اقدام کرد.بقولی اینها فکر میکنند چاه نفتی بدست آورده اند ودائم دارند از آن استخراج میکنند اما نمی خواهند رعایت طرفشان را کنند، او شخصاْ چگونه میتواند این همه مشکلات را تحمل کند ،بناحق بودن هم حدی دارد . فقط با شگردهای خاص سیاسی خودشون که بخواهند از طرف، طلب زور نمایند. به خانواده صاحب کار طوری برخورد میکنند(خانمهایشان باهم خلوتها دارند و جلسه تشکیل میدهند که آره با خانم صاحب کار آنطوری رفتار کنیم ویا مدام بی محلش کنیم تا صاحبکار مجبور شود بیشتر از این بپردازد.)خوب اینکه نارضایتی را بوجود می آورد مگر ما سکه می زنیم که این انتظارها از شما برما شده است در جای خود عرض کنم که هیچ رضایتی از ما وجود ندارد که بخواهیم زور گیریهای شماها را تحمل کنیم.یعنی نمی دانند که چه ستمی روا میدارند.بعد از آنهم با کلی منت گذاشتن ادعا دارند که جای دیگر کمتر می بریم اما در آسایش هستیم.من نمی دانم کجای زمانه به این راحتی می توانند دیگران را سرکیسه نمایند.برای خودشان دائم در سفر وخوشگذرانی بسر می برند واز دیگری دائمآ طلب زور میکنند. خوب ما هم دوست داریم دست دیگران را تا حد توان بگیریم اما به خود اجازه نمیدهیم این تحمیلهای نابجا را تحمل کنیم شما که دارید دائم از این فرصت به نحو احسن به نفع خودتان استفاده میکنید (خانه مفت نشستی بدون اینکه بابت آن پولی را پرداخته باشی،وباز هم که حقوق آنچنانی به جیب میزنی)حداقل در دوازده ماه سال در سر کار خود باشید وکار را تکمیل کنید.نه اینکه طوری برنامه ریزی کنید که هم تکمیل کار به تأخیر بیفتد وهم باعث خالی کردن جیب دیگری باشد این منصفانه نیست این باجگیری است .قبل از آمدن اینها کسان دیگری هم بودند چرا اعتراضی در این امر نبود چون طرف خود وظیفه اش را خوب می دانست و زحمت به جا میکشید وحقوق بجا می برد پس برایش هم آن حقوق حلال میشد اما با وجود همچین رفتارهای ناهنجار در اینجاست که متوجه رندیهائی میشویم که میبایست معترض شد. خاموشی سودی ندارد. بدانند با این شیوه نادرستشان آغاز  کننده ستم هستند ،که در قیامت انگشت به دندان می گزند.وبدترین توشه برای قیامت،ستم به بندگان است وطمعکاری همواره زبون وخوار است.   

جواب معما ....

دوستان سلام :

متشکرم از اینکه من را راهنمائی کردید بله با کلی فکر کردن ، بهر حال جواب رو بدست آوردم البته اگه کمی هول میشدم ممکن بود جواب رو کمی پس وپیش کنم ولی با کمک شما تونستم جواب صحیح رو بدست بیارم .

در میان صندوق35ریال بوده است،به این بیان :اولی که سراغ صندوق آمد دید35ریال در میان آن بود،35ریال دیگر خودش روی آن گذاشت70شد،40ریال برداشت بقیه پول که در صندوق ماند30ریال بود.دومی سی ریال از خودش در میان صندوق گذاشت وچهل ریال برداشت،بیست ریال ماند سومی بیست ریال در درون صندوق گذاشت وچهل ریال برداشت در نتیجه صندوق خالی از پول شد.پس صندوق در ابتدا35ریال پول داشته است

آفرین به هوش وذکاوت شما خوبان .


معمای ریاضی

در سه کامنت قبل گفته بودم برای ادامه یک زندگی موفق نیاز به افکار تقویت شده ریاضی داریم خوب در اینجا معمای ریاضی داریم که دوست دارم باهم بتونیم آنرا حل کنیم تا اینکه به قوای فکری خودمان هم کمی رسیدگی کرده باشیم.سه نفر وارد حمام شدند،وقتیکه پس از استحمام از حمام خارج می شدند،یکی از آنان به حمامی گفت:چقدر مزد بدهم؟حمامی گفت:کنار آن صندوق(اشاره به صندوقی که در آنجا بود)برو،به اندازه پولی که در صندوق هست به درون آن بریز سپس چهل ریال بردار،او همین کار را کرد،دومی از مقدار مزد پرسید،حمامی گفت:کنار آن صندوق برو،به اندازه پولی که در صندوق هست به درون آن بریز،سپس چهل ریال بردار او رفت و همین کار را کرد،سومی آمد واز مقدار مزد پرسید،حمامی گفت:کنار صندوق برو،به اندازه پولی که در صندوق است به درون آن بریز،سپس چهل ریال از مجموع پول از درون صندوق بردار،او رفت وهمین کار را کرد،بعد از آنکه آنها از حمام خارج شدندورفتند،حمامی سراغ صندوق آمد،هیچ پولی در آن ندید،اینک جواب بدهید که ابتداءآدر میان صندوق چقدر پول بوده است؟! 

 

 


اطاعت از رهبرم

وقت،وقته سپاسگزاری و تشکر است 

 این من نبودم که منتخب شدم این رهبرم بوده که با شیوائی کلامش دست مرا گرفت و رمز موفقیت را بر من نشان داد. رمز موفقیتی که لحظات شیرین با خدا بودن، را در من تقویت نموده است.با کلام زیبایش دلها را بسوی حق فرا می خواند.ومرا شیفته در راهش می کشاند یک جذبه ی زیبای معنوی  ، که در هیچ لحظاتی به آن نرسیده ام یک جذبه ی معنوی، که هر آنم پی معبودم است.افکارم را متمرکز میکند به آنچه که باید باشم برای زیستن وسعادت داشتن وبه تکامل رسیدن.خاک ره اویم اما تا بحال نتوانستم چگونه باید باز گویش باشم.راهنمایم کتب مقدس اوست که مرا در بیراهه ها ناجی است. 


واژه ای دیگراز زندگی

میلاد حضرت علی (علیه السلام ) مبارک باد.

از کسانی نباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را آرزوی دراز به تأخیر می اندازد،در دنیا چونان زاهدان سخن میگوید،اما در رفتار همانند دنیاپرستان است.اگر نعمتها به او رسد سیر نمیشود،ودر محرومیت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکر گزار نیست واز آنچه مانده زیاده طلب است.دیگران را پرهیز میدهد اما خود پروا ندارد،به فرمانبرداری امر میکند اما خود فرمان نمی برد،نیکوکاران را دوست دارد،اما رفتارشان را ندارد،گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از گناهکاران است وبا گناهان فراوان مرگ را دوست نمیدارد،اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پا فشاری دارد،اگر بیمار شود پشیمان میشود واگر تندرست باشد سر گرم خوشگذرانیهاست در سلامت مغرور و در گرفتاری نا امید است،اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند .اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند،نفس به نیروی گمان نا روا بر او چیرگی دارد،واو با قدرت یقین بر نفس چیره نمیگردد.برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران،وبیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است. اگر بی نیاز گردد مست ومغرور شود،واگر تهیدست گردد،مأیوس و سست میشود.چون کار کند در آن کوتاهی ورزد،وچون چیزی خواهد زیاده روی نماید،چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده،توبه را به تأخیر اندازد،وچون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند،عبرت آموزی را طرح میکند اما خود عبرت نمیگیرد،در پند دادن مبالغه میکند اما خود پند پذیر نمی باشد.سخن بسیار میگوید،اما کردار خوب او اندک است!برای دنیای زود گذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان آسان میگذرد سود را زیان،وزیان را سود می پندارد،از مرگ هراسناک است اما فرصت را از دست می دهد ،گناه دیگری را بزرگ میشمارد،اما گناهان بزرگ خود را کوچک می شمارد،طاعت دیگران را کوچک وطاعت خود را بزرگ میداند،مردم را سرزنش میکند،اما خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه برخورد میکند،خوشگذرانی با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد،به نفع خود بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد،دیگران را هدایتاما خود را گمراه میکند،دیگران از او اطاعت میکنند،واو مخالفت می ورزد،حق خود رابه تمام میگیرد اما حق دیگران را به کمال نمیدهد،از غیر خدا میترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد.این روایتی بود از حضرت علی علیه السلام که مردی از ایشان در خواست اندرز کرده بود.که همین یک حکمت برای اندرز دادن کافیست که این سخن،حکمتی رسا،وعامل بینائی انسان آگاه،وعبرت آموز صاحب اندیشه است. 


برای یک زندگی موفق

برای داشتن یک زندگی موفق نیاز مبرم به علم ریاضی داریم وقتی علم ریاضی فرد کامل بود بدانیم که او در زندگی راحتتر گره از مشکلات را حل میکند اما کسیکه از نظر علم ریاضی ضعف داشت بر این باور باشیم که در امورات زندگیش در می ماند خوب حالا ما چه کار کنیم بعضی از افراد ذاتآعلم ریاضی دارند وبعضی در این علم ضعیف هستند

برای گذر از چند بن بست نیاز به تجزیه وتحلیل مسئله داریم که تا علم ریاضی ندانیم عبور از این موانع یا امکان پذیر نیست یا با مشکلات برخورد کرده و سخت می گذریم پس برای تقویت قوای علم ریاضی چه باید کرد؟


در زندگی چگونه باشیم

خوب در مطلب گذشته کمی در هجی زندگی تند رفتم اما حالا میخواهم تا حدودی جبران نمایم

وجدان ما حکم میکند که در رعایت اصول معینی بکوشیم ونسبت به اعمال خود مسئول باشیم در آغاز خود را در مقابل مردمی که نظر وعکس العملهایشان در زندگی ما مؤثر است مسئول می یابیم.بعدا در نفس خود احساس مسئولیت میکنیم بنابراین باید پذیرفت که هم عقل ما وهم وجدان ما ذاتی اجتماعی دارند واز خارج برما وارد وبلکه تحمیل میشود ما آنگونه می اندیشیم که مقتضای جامعه ی ماست وآنگونه در باره ی نیک وبد قضاوت میکنیم که از مردم پیرامون خود فرا گرفته ایم. قضاوت اخلاقی ومسئولیت اخلاقی ماهیتی اجتماعی دارند چه بخواهیم چه نخواهیم مردم در مقابل اعمال ما عکس العمل هائی موافق یا مخالف میکنند وباعث میشوند که موازین اجتماعی به نام وجدان در اندرون ما ریشه بدوانند وچشمداشتهای جامعه در ما احساس مسئولیت پدید آورندکه شخصیت ما از جامعه ی ما رنگ گرفته است ومانند زبانی که بدان سخن می گوئیم ،از بیرون به ما تلقین شده است بهر حالخلاصه یکلام اخلاق با واقعیتهای زندگی سر و کار دارد واز کمال مطلوبات والزاماتی که از واقعیات موجود مستقل باشند برکنار است.

 


هجی زندگی:

ز:زجر کشیدن در اسارت ماندن

ن:به خواسته های درست نرسیدن  

د:درمانده شدن

گ:گیج شدن ومبهوت ماندن

ی:خواسته ها را به یاد سپردن وبه رویا مبدل کردن

زندگی وقتی برامون خوشاینده که نتیجه ی زحماتمون رو قاب نکنیم وفقط به اون نگاه کنیم بلکه ازش استفاده کنیم  رسیدن به خواسته های انسانی ما نیمی از تکامل راه درست در زندگی را بر ما نشان میده اما نرسیدن ودر خود زجه زدن نه تنها راه را برای ما دورتر می کند بلکه عقده ی دیرینه را بر ما بوجود می آورد.هدف برای حرکت  ورفتن وتلاش برای رسیدن . درست معنی واقعیه زیستن همینه تلاش ورسیدن. با کوششهای خود سدها را رام کرده و جاده را هموار برای گذشتن . اما جامعه ای که از آن نتوان گذشت پس سد بزرگی در راهمان میشود برای گذر از آن نیاز مبرم به ثروتیست که میبایست در دست بشر باشد اما آن ثروت را حق خود طرف نمیدانند واز آن خود کرده اند طوری که یک چشم آدمی بگرید دیگر چشمش بخندد .  


.

میدانیم تنهائی خوب نیست تنهائی برازنده ی خداوند است اما گهگاهی در زندگی این نیاز پیش می آید که انسان خودش با خودش خلوتی داشته باشد نه تنها روح انسان،جسم انسان هم نیاز مبرم به این آرامش دارد همون به که وجود انسان طلب این نیاز را داشته باشد اما در آن لحظات بینی یا افکار نا آرام ویا بطور فیزیکی دائم روی اعصاب باعث مزاحمت شده ونمیگذارد آسایش کاملی ایجاد شود.

 


رسم زندگی

آری زندگی رسم خوشایندی است . در کنار تو بودن وبه آینده ی دور نگاه کردن آری زندگی رسم خوشایندیست.  رنگهای زیبا وشاد را باهم پیوند کردن وامید بخشیدن آری زندگی رسم خوشایندیست . خوبیها را برای همدیگر خواستن وهمدیگر را درک کردن آری زندگی رسم خوشایندیست . رقابت کردن ،رقابتی دوستانه وصمیمی تا به پیشرفت عالی رسیدن آری زندگی رسم خوشایندیست . خاطرات خوب ودلنشین به صفحه آوردن بدیها را زدودن آری زندگی رسم خوشایندیست . تکرار خوبیها داشتن تا به خوبیها هماهنگ شدن آری زندگی رسم خوشایندیست . دست همدیگر را گرفتن وبا هم همراه شدن بودن وهمیشه باهم شاد شدن آری زندگی رسم خوشایندیست . با صداقت بودن ، یکرنگ بودن،  خالصانه دوست داشتن، آری زندگی رسم خوشایندیست .