سفره سحر ...
امروز هم مثل روزهای پیشین گذشت ویک قدم به خدا نزدیکتر شدیم. وقتی سر می گردانیم وبه گذشته ها نگاهی می اندازیم از اعمال خود چه می بینیم ،آیا تونستیم حقی را پایمال نکنیم ،آیا تونستیم دلی را نرنجانیم، آیا توانسته ایم حرمت اشخاص را حفظ کنیم ؟ آیا آنقدر همت داشتیم در برابر گناهانی که به نظر ما شیرین بوده اند اراده از خود داشته از آن دوری کنیم ، آیا به موقع عبادت خود را بجا آورده ایم تا خود را از یوغ خواسته های ناپایدار رهائی بخشیم ،آیا خدای خود را در یافتیم و خود را در وجودش عجین ساخته ایم و کلی آیاهای دیگر وکلی سؤالهای بی جواب دیگر ،اگر خود را شناختیم بدان به معبود خود پی می بریم ، و بدان که شناخت خود باری بس عظیم است . اما ما آدمها فقط توانسته ایم عیوب دیگران را مطرح کنیم تا اینکه به عیوب خود پرداخته باشیم ،دائم در گوش دیگران از حق و حقانیت و از خدا و پیغمبر گفته اما خود به مسائل واجب آن اهمیت نمی دهیم ، ما که مسئولیت امور دیگران را تقبل کرده آیا توانسته ایم به موقع حقوقشان را بپردازیم و آنها را چشم به راه حقوقشان نگذاریم و از نجابتشان سوء استفاده نکنیم، یا اینکه آنقدر با کوتاهی در کارمان باعث میشویم تا طرف مقابل با افکار گوناگون به بیراهه کشیده شود و نسبت به دیگران سوء زن پیدا کند خوب با همین رفتارهای نابجاست که باعث می شویم دیگران را هم به گناه وادار کنیم ،چرا ؟....
تا حالا شده از خود بپرسیم چرا عبادت میکنیم ؟چرا واجب دانسته ایم که روزه دار باشیم ؟ چرا باید به حریم بزرگان اسلام اهمیت دهیم؟ آیا میدانیم همین انجام دادن اعمال خدائی چه خاصیت وجودی ومعنوی برای انسان دارد ؟
سی روز ماه رمضان فکر واندیشه وزبان و دل را از هر چه که احساس میکنیم باعث گناه ما آدمیان است پاک نگهداشته .آیا میتوانیم در آینده هم همینگونه باشیم که حال هستیم ؟باور کنیم که درست است خیلی بنظر سخت می آید. اما وقتی به خود باور کنیم که همین حال نیست که هستیم بلکه آینده بهتری هست که انتظار ما را می کشد پس میتوانیم آن باشیم که معبودمان خواسته آن باشیم که برای وجود انسانی ما مطرحه.آنقدر غرق در معبود خود شویم که کماکان با بصیرت کامل او را در یابیم، و از او سرچشمه های سعادت را جویا شویم اوست دادرس ما و مائیم جوایای حقیقت از آن.