با سلام و درود فراوان و آرزوي قبولي طاعات و عبادات تمامي مومنان
تا چند شب ديگر تمام فرشته و ملائک براي مشاعيت علي به زمين مي آيند..اشک چشمانت را به روسري فرشته ها سنجاق کن تا تمام دعاهاي تو به عرش خدا برده شود ...........التماس دعا ........................
در جهاني همه شور و همه شر ---------------- ها عَلِيٌ بَشَرٌ کَيفَ بَشَرکفن از گريهي غسّال خجل --------------------- پيرهن از رخ وَصّال خجلشبروان مست ولاي تو علي ------------------ جان عالم به فداي تو علي
پيشوايي که ز شوق ديدار -------------------- مي کند قاتل خود را بيدارماه محراب عبوديت حق --------------------- سر به محراب عبادت منشقميزندپس لب او کاسهي شير ------------ميکند چشم اشارت به اسيرچه اسيري که همان قاتل اوست ------ تو خدايي مگر اي دشمن دوست
سلام و درود بر شما و قلم توانمند و دانايتان باستحضار ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي ببا عنوان دوباره دستانمان پر از دعا ميشود بسوي آسمون ...بمناسبت حلول ماه مبارک رمضان و دعوت شده به ضيافتي به ميزباني خداوند متعال بروز شده است مثل هميشه منتظر قدوم سبز و نظرات ارزشمند شما هستم ...با آرزوي قبولي طاعات و عبادات همه دوستان و سروران گرامي از در گاه خداوند متعال ..در اين ماه پرفضيلت ...التماس دعا.......
ديده بگشا اي به شهدِ مرگِ نوشينت رضاديده بگشا بر عدم اي مستيِ هستي فزاديده بگشا اي پس ازسوء القضا حسن القضاديده بگشا ازكرم ، رنجورِ دردستان ، عليبحر ِمرواريدِ غم ، گنجورِ مردستان ، عليديده بگشا رنجِ انسان بين و سيلِ اشك وآهكبرِ پُستان بين و جامِ جهل و فرجامِ گناهتير و تركش ، خون وآتش ، خشمِ سركش ، بيمِ چاهديده بگشا بر سِتم ، دراين فريبستان ، عليشمعِ شبهاي دژم ، ماهِ غريبستان ، عليديده بگشا نقشِ انسان ماند باجامي تهيسوخت لاله ، مرد لِِِِِِيلي ، خشك شد سروِ سهيزآگهي مان جهل ماند و جهل ماند از آگهيديده بگشا اي صنم اي ساقيِ مستان ، عليتيره شد از بيش و كم ، آيينة هستان ، علي
زهره جون سلام
به روزم يه سري به ما مي زني؟
سلامپس از مدت ها کلنجار رفتن باپس از مدت ها "نمي دانم"اي شعرهاي من"من حرف مي زنم"
و منتظرم. با سپاس
آسمان خواهد که امشب با زمين ساغر زند........از کف ساقي شراب صاف و جان پرور زند
...ساقي گلچهر امشب جلوه دگر کند ...... مطرب خوش نغمه امشب پرده دگر زند
... آسمان پوشيده برتن پرنيان نيلگون .....خويشتن را چون عروسان زينت و زيور زند
... ماه امشب خوش نشسته در ميان اختران ....گاهي نوشد باده گاهي بوسه بر اختر زند
...در کف ناهيد چنگ و بر لب پروين شراب ...زهره بر گيسوي خود گه مشگ و گه عنبر زند
...اينهمه زيور بخود بسته است آسمان امشب ...تا مگر جامي زدست سا قي کوثر زند...
....آسمان را گفتم اين بزم و نشاط از چيست ....گفت :......چون که فردا آفتاب از برج خاور سر زند ........يا حق و خدا نگهدار
سلام و درود فراوان بر شما دوست عزيز و گرامي و ممنون از حضور گرم و صميمانتان در کلبه درويشي حقير و عذر پوزش بدليل دير کرد حقير ...شرمنده ....و درود بر قلم پرتوان و ارزنده شما بسيار زيبا ضمن آرزوي تندرستي و سعادتمندي شما در تمامي مراحل زندگي .....اعياد شعبانيه و ميلاد خجسته سرور و سالار دين و ابوالفضل العباس جانباز و سرباز شجاع دشت کربلا و مهدي موعود بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد....................در پناه حق .............................
سلام زهره جان خوبي؟
منو ببخش كم بت سر مي زنم آخه مدام در حال سفرم.
مطلبت رو خوندم انصافا لذت بردم و استفاده كردم.قبلا اين جملات رو تك و توك شنيده بودم اما كاملش رو نه.بايد هر كدوم رو با طلا نوشت.با اجازت كپي كردم.
جالبه ما ادما مثلا اگر بگن يه مسابقه هست كه جايزه داره زود مي ريم مي گرديم منابع رو پيدا ي كنيم يا واسه كنكور مي ريم به شدت مي گرديم دنبال تست و اين چيزا اما نگران آينده جاودان خودمون نيستيم.....
اميدوارم موفق و جاري باشي............